کد مطلب:28701 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

اختلاف نظر میان یاران امام












2602. تاریخ الطبری:به نقل از ابوجَناب -:اشعث آن نامه را آورده بود، بر مردم قرائت می كرد و آن را به ایشان عرضه می داشت كه بخوانندش، تا آن كه به طایفه ای از بنی تمیم رسید كه در آن، عُروة بن اُدَیّه، برادرِ ابوبِلال بود. چون نامه را بر ایشان خوانْد، عروة بن اُدَیّه گفت:مردان را در كار خدای عزوجل به داوری بر می گزینید؟ داوری تنها از آنِ خداست.

آن گاه، شمشیر بر كشید و با آن بر سُرین مَركب اشعث، ضربه ای آرام نواخت. مَركب برجهید.

یاران عروه بر وی بانگ برآوردند كه: دست بازدار! وی نیز بازگشت.

كسانِ اشعث و بسیاری از یمنی ها به خشم آمدند. احنف بن قیس سعدی و معقل بن قیس ریاحی و مسعر بن فدكی و بسیاری از بنی تمیم نزد اشعث آمدند و از او دلجویی كردند و پوزش خواستند. او پذیرفت و عفو كرد.[1].

2603. الكامل - به نقل از ابوعبّاس -:نخستین شمشیری كه از غلافِ خوارج برآمد، شمشیر عروة بن اُدَیّه بود؛ و آن، هنگامی بود كه وی نزد اشعث آمد و گفت:این فرومایگی چیست، ای اشعث؟ واین داوری چیست؟ آیا شرطی استوارتر از شرط خدای عزوجل وجود دارد؟

سپس به روی اشعث شمشیر بر كشید و او عقب نشست. پس با شمشیر بر سُرینِ استرش ضربه زد. استر برجَست و یمنی ها پراكنده گشتند؛ همانان كه بیشینه یاران علی - درودهای خدا بر او باد - بودند.

آن گاه كه احنف چنین دید، همراه جاریة بن قُدامه و مسعود بن فدكی بن اعبد و شَبَث بن رِبعی ریاحی نزد اشعث آمدند و از او طلب عفو كردند و او پذیرفت.[2].

2604. مروج الذّهب:آن گاه كه ماجرای داوری پیش آمد، آن جمعیّت، یكسره خشم گرفتند و برخی از برخی دیگر بیزاری جستند:برادر از برادر، و پسر از پدر.

علی علیه السلام فرمان كوچ داد؛ زیرا می دانست كه اختلاف رأی و نظر پیش آمده و رشته امور، گسسته و افراد از وی سرپیچیده اند.

داوری، سبب چندگانگی در سپاه عراقیان شده بود و ایشان با تازیانه و نیامِ شمشیر، یكدیگر را فرو می كوفتند و به هم دشنام می دادند و هر گروه، رأی دیگری را سرزنش می كرد.

علی علیه السلام به قصد كوفه در راه شد و معاویه به دمشق كه جزو سرزمین شام بود، رهسپار گشت و سپاهیانش را پراكند و هر دسته از ایشان به سوی دیار خود، راهی شد.[3].









    1. تاریخ الطبری:55/5، الكامل فی التاریخ:389/2، وقعة صفّین:513.
    2. الكامل:1098/3. نیز، ر. ك:البدایة والنهایة:278/7.
    3. مروج الذهب:405/2.